شنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۱

همين الآن خوردمش! آب زم زم رُ مي گم.. حس جالبي داره :)
الآن سياوش داره مي خونه: شب، شب که مي شه تو کوچه ي غم، اشک من مي شه ستاره.
من، چشمامو به ابرا مي دم، آسمون بارون مي باره.. البته با يه صداي متفاوت! يه نوار از سياوش
گيرم اومده، فکر کنم مالِ همون اوايل باشه.. خيلي وقت پيش.. اجراي خيلي از آهنگ هاش با يه
صداي متفاوت و اصلاً يه اجراي متفاوت.. يه خصوصيت ديگه ش هم اينه که سازهاي اصلي هست..
امروز يه e.mail باحال داشتم.. اصلش مالِ خودم بود! فرستاده بودم به Lene تا به فارسي برش گردونه
تا براي همه بفرستمش.. همون موقع که خوندم يه چيزهايي فهميدم.. اما الآن که فارسي ش رُ مي خونم
به نظرم بهتر درکش مي کنم.. خيلي جالب بود.. کلي فکرهاي خاص! و البته با مزه :)
نمي تونم خودم رُ کنترل کنم و اين جا ننويسمش!! البته ببخشين کسايي که آدرسشون تو ليست هست
و مجبور مي شن mail ِ تکراري دريافت کنن.. اين يه نوشته ست.. شايد الکي باشه.. اما جالبه..
مواردي که در زير مي ياد رُ بخونين. ولي قبل از اين که برين بعدي؛ چند دقيقه در موردِش فکر کنين..
(يعني به طور مجزا، رو هم item زوم کنين! براي من که تجديد خاطره بود اکثراً.. لطفاً هم عجله به خرج ندين)
1) عاشق شدن.
2) خنديدنِ زياد به طوري که صورت تون درد بگيره.
3) حمام گرفتن زياد.
4) نبودنِ صف تو سوپرمارکت.
5) يه جور برانداز کردنِ خاص.
6) دريافت کردنِ نامه.
7) گرفتنِ سواري تو يه جاده ي زيبا.
8) شنيدنِ آهنگ موردِ علاقه تون از راديو.
9) دراز کشيدن رو تخت و گوش دادن به صداي بارون.
10) حوله هاي داغ و نرم و تازه اي که از خشک کن بيرون اومده باشن.
11) پيدا کردنِ پوليوري که مي خواستين؛ تو يه حراج و به نصف قيمت.
12) شير شکلات (يا وانيل! يا توت فرنگي)
13) يه تلفنِ طولاني و از راهِ دور.
14) وانِ پر از کف و حباب.
15) سخن گفتن در حالِ خنديدن.
16) يه مکالمه ي خوب.
17) کنار ساحل.
18) پيدا کردنِ يه اسکناسِ 500 تومني جامونده از سالِ قبل؛ تو جيب کت تون.
19) خنديدن به خودتون.
20) تلفن هاي نيمه شب که بعد از ساعت ها، تموم مي شه.
21) دويدن ميان آب پاش ها.
22) خنديدن بدونِ هيچ دليلي.
23) داشتنِ يه نفر تا بهت بگه خيلي زيبايي.
24) خنديدن فقط به مفهوم يک جوک.
25) دوستان.
26) به طور تصادفي، از دور بشنوين که يکي داره يه چيز خوب در موردِ شما مي گه.
27) بيدار شدن از خواب و فهميدنِ اين که هنوز ساعت ها وقت براي استراحت دارين.
28) اولين بوسه. (چه اولين بار. / چه اولين با يه شخص جديد.)
29) دوستِ جديد پيدا کردن. يا گذروندنِ وقت با دوستانِ قديمي.
30) بازي کردن با يه توله سگِ جديد.
31) داشتنِ کسي که با موهاتون بازي کنه.
32) روياهاي شيرين.
33) شکلاتِ داغ.
34) به مسافرت رفتن با دوستان؛ از طريق جاده.
35) تاب خوردن.
36) هديه کردنِ کادوهاي زير درختِ کريسمس همراه با خوردنِ شيريني و نوشيدني موردِ علاقه.
37) از روي نوشته هاي روي يه CD جديد، بتونين همراه با آهنگ بخونين بدونِ اين که احساس احمق بودن بکنين.
38) رفتن به يک کنسرتِ خيلي خوب.
39) نگاه کردن به يه غريبه ي خوشکل.
40) برنده شدن تو يه مسابقه.
41) شيريني درست کردن با خورده شکلات ها.
42) داشتنِ دوستاني که شيريني خونگي بفرستن واسه تون.
43) گذروندنِ وقت با دوست هاي نزديک تون.
44) ديدنِ لبخند و شنيدنِ صداي خنده ي دوستان.
45) گرفتنِ دست هاي کسي که بهش اهميت مي دين.
46) رفتن به سمتِ يه دوست قديمي و فهميدنِ اين نکته که هيچ چيز (چه خوب. چه بد.) هيچ وقت عوض نمي شه.
47) سوار بهترين roller coaster شدن. چندين و چند بار.
48) بتونين از چهره ي کسي که بهش هديه اي رُ دادين؛ احساسش رُ بفهمين.
49) نگاه کردن به غروب.
50) هر روز صبح از تخت بيرون بياين و قدردان باشين واسه يه روز زيباي ديگه.
همين. بعد از اين متن نمي خوام هيچ حرف ديگه اي بزنم.
ولي اگه تو اين مدت (طي خوندنِ اين موارد) يادِ کسي افتادين؛
پيشنهاد مي کنم لينکِ اين نوشته رُ واسه ش بفرستين.. دليلش با خودتون..
و در آخر هم تشکر از دوست عزيزي که اين رُ ترجمه کرد. مرسي :)