یکشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۱

تا به حال شده، تو تاريکي شب، وقتي فقط
نورِ ماهِ کوچولو، ماهي که تازه به دنيا اومده
يه هلال باريک.. يه ني ني بزرگ!، راهنما تونه
وسطِ يه بزرگراه شلوغ، تنها راه برين..؟!
و از خودتون بپرسين؛
اين همه ماشين.. اين همه سرعت..
آخرش که چي..؟!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مي دونم زحمت ش واسه گلِ يخ مي مونه
اما در نظر دارم يه ديدارِ خاطره انگيز بشه..
ديگه اين که،
اميدوارم عروسي و باقي جاها هم بهم خوش بگذره!
فقط شديداً با کمبودِ وقت مواجه ام..
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
من همون ماهي سرخم که رها بودم تو دريا
بي خيال از غم ديروز، غــافل از غصه ي فـردا
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
از تغييراتِ جديدي که تو زندگي ت پيش مياد نگران نباش!
چرا که تحرک و حتا پيشرفت و به جلو رفتن نياز به اين تغييرات داره..
در انتخاب دوست، در پذيرش دعوت ها و شرکت در مهموني ها و
مراسم و.. ، وسواس بيشتري به خرج بده! چون گاهي نزديک شدن به
گروهي نه تنها امتيازي نداره، بلکه دردسر و مشکلاتي رُ نيز به دنبال داره..
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خبر موسيقي ايران در اين هفته؛
پس از رفتنِ شادمهر عقيلي (که الآن تو تورنتو هست و حداقل
تا دو سالِ ديگه بر نمي گرده -اين رُ به شاهکار بينش پژوه گفته-)
و معلوم شدنِ اين موضوع که تمام آلبوم هاي مسافر و دهاتي و
اين اواخر دورنگي، آهنگسازي بهروز صفاريان بوده، صفاريان رُ
در ايران ممنوع الکار کردند و..
در موردِ گروهِ اوهام و آلبوم نهال حيرت هم؛
گروه جنجالي اوهام که توسط موسيقي تند راک اشعارِ حافظ را
به صورتِ ترانه در آلبومي به نامِ "نهالِ حيرت" اجرا کرده بودن،
بالاخره موفق شدنِ بعد از سال ها انتظار و خاک خوردنِ آلبوم در
اداره ي ارشاد، مجوز آن و اجراي کنسرت رُ بگيرن...و حالا پس از
اين همه انتظار و مشقت، در آخرين لحظاتِ انتشارِ آلبوم، دستور
لغو مجوز به چنين گروهي صادر شده که به دنبالِ لغو اين مجوز،
دوتا از بروبچه هاي اين گروه به اسم شهرام شعرباف و شاهرخ ،
با تحمل ضرري هنگفت، راهي امريکا شدن..
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هيچ مي دونستين تو امريکا، اغلب پزشک ها به خاطر رعايت قوانين
براي بيماراشون نسخه مي نويسن؟ مثلاً اگه براي بيماري 2 روز
استراحت در منزل تجويز بشه، به خاطر اين نيست که اين دو روز
استراحت حال ش رُ خوب مي کنه، بلکه طبق قانون
يک فردِ سرماخورده تا دو روز نبايد در محل کارش حاضر بشه..
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
..ديگه اين يادم مي مونه، با يه گل بهار نمي شه
راستي؟ شما هم از La Isla Bonita خوشتون مياد؟
و يه چيز ديگه! اين بار براي يه کسي که خودش مي دونه:
فقط يه جمله، اون هم اين که: Ich Will Nur Dich
من هم که همچنان تا يک هفته در مرخصي هستم :)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آهنگِ اسب (فريدون فرخزاد)
// اي دوست
, در انزاي شب اندوهان را
, از من بپرس
, که در کوچه ي عاشقان تا سحرگاه
, رقصيده ام.
// آني تو
, آن کنايه ي مرموز
, که در نهضتِ عشق روان است
, دانستنش ضرور.
, و گفتنش محال!
, تو .... آني تو
اسب سپيد من، مهربان و رام است
اسب سپيد من، چون کودکي آرام است..
// از ما گذشت
, بايد به ابرها بياموزيم
, تا از عطش گياه نميرد
اي دريغ از هر چه دادم براي دوست
اسب خوبم، اسب خوبم، رفيقم اوست..
// بايد به قفل ها بسپاريم
, با بوسه اي گشوده شوند
, بي رخصتِ کليد
آآآ آآآ آآآ آآآ آآآآآآ آ
// يک زمان
, در يک مکان
, با مرگ، ميعاد خواهم داشت
, کاش
, آن زمان و آن مکان
, اين جا و اکنون بود..
يال سپيد اسبم، روشنايي راه است
پشم سياه اسبم، چون حفره هاي ماه است..
// من با قلم
, تو با قلم مو
, من بر سپيد سينه ي کاغذ
, تو در دشت چرکِ "بوم"
, من شخم مي زنم
, تو رنگ..
, رنگ..
, رنگ
اي دريغ از هر چه دادم براي دوست
اسب خوبم، اسب خوبم، رفيقم اوست..
هر جا که خسته هستم، يا غرق حسرتم
پابندِ مهرباني ش، حتا در [اين] غربت ام
اي دريغ از هر چه دادم براي دوست
اسب خوبم، اسب خوبم، رفيقم اوست..
// بر چفت مقبره ي پير
, قفلي ميانِ گره ها و قفل ها
, ديشب گشوده شد
, هيهات! بدبختي چه کسي
, آغاز گشته است؟
آن کس که دستِ من را، در دستش مي فشرد
مرا به دستِ غم داد، به فراموشي سپرد
اي دريغ از هر چه دادم براي دوست
اسب خوبم، اسب خوبم، رفيقم اوست..
// اين روزها
, اين گونه ام، ببين؛
, دستم، چه کند پيش مي رود، انگار
, هر شعر باکره اي را سروده ام
, پايم چه خسته مي کشدم، گويي
, کت بسته از خمِ هر راه رفته ام
, تا زير هر جا
اي دريغ از هر چه دادم براي دوست
اسب خوبم، اسب خوبم، رفيقم اوست..
// اي دوست
, اين روزها
, با هر که دوست مي شوم، احساس مي کنم
, آنقدر دوست بوده ايم، که ديگر
, وقتِ خيانت است..
با صداي فرخزاد و آليس؛ Flash تصويري ش رُ ببينين!