شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۱


کوت..


اي نهايت در تو
ابديت در تو
اي هميشه با من
تا هميشه بودن

باز کن چشمت را
تا که گل باز شود
قصه ي زندگي آغاز شود
تا که از پنجره ي چشمانت، عشق آغاز شود
تا دلم باز شود
تا دلم باز شود..
ببخشيد واسه غيبت موجه ام!!
خُب، تو اين مدت، چند تا بلاگ ديگه هم زدم و خلاصه (شما رُ نمي دونم، اما) من که سرگرم بودم!
فعلاً فقط مي تونم "کوت" رُ بهتون معرفي کنم؛
وبلاگي که قراره نوشته هاش، تو مجله ي کاپوچينو
هم چاپ بشه و خلاصه، نوشته هاي رسمي من ـه!!
هنوز اول راهه؛ مي دونم!
اما خوشحال ميشه خواننده داشته باشه :)
اين هم لينکش؛ ..:: کوت ::..