شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۱

امروز هم گذشت!
چند روزه که خيلي داره زود ميگذره!!
الآن 4 شبانه روز ميشه که دارم خودم رُ مي کُشم
بلکه يه مطلب براي کاپوچينو بنويسم، نميشه..
نمي دونم چرا، اما نميشه..
چند تا فيلم جديد رُ هم ديدم..
البته جديد که نه! 2000، 2001..
براي اين صفحه هم، يه temp جديد مي خوام بذارم!
فقط کافيه آدرسِ فايل هاي up-load شده م رُ بفهمم!!
مي بينين تو رُ خدا..؟ خودت رُ بکش سايت بزن!
براش index بذار، آخر هم نمي فهمي عکس هات
رُ کجا مي ذاره.. از دستِ اين سرويس هاي بد!
waw! امروز يه نامه از Sepehr داشتم!!
..همين ديگه! باقي ش به خودم مربوطه!!
(به قول دانيل زبون درآوردم!!)
مي خوام کم کم، به مامان کار با اينترنت رُ ياد بدم،
بشه منشي م، mailها رُ جواب بده!!
اين روزها، همه ش پاي کامپيوتره آخه!
حالا بذار اين کتاب چاپ بشه.. مي دونم چه کار کنم!
راستي، اين جا يه آهنگِ تانگو ي خوشگل از شکيرا
هست، براي Down Load کردن، يا گوش دادن؛
آهنگِ Object ion ! اميدوارم خوشتون بياد..