شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۱

شب خوش، سبزه!
سر بر بالش بگذار و بخواب
پرده ها را مي کشم
تا سرما نخوري.
فردا با هم
درباره ي کارها حرف مي زنيم.

شب خوش گياهک..
در گلدانت آسوده بخواب.
مراقب باش،
به مرض پژمردگي دچار نشوي!
اي سبزه ي تازه درآمده، يادت باشد
از زنبورها حذر کني.
شنيده ام که آن ها مي توانند
ناقلِ بيماري خطرناکي باشند.

شب خوش، سبزه
گياهک، شب خوش.
بيا، اين هم ليوانِ آب.
مي خواهي چراغ را روشن بگذازم؟
فردا صبح
سر ميز صبحانه مي نشينيم
گوشت و تخم مرغ مالِ من
نيتروژن مالِ تو.
سبزه، دوستت دارم..