دوشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۰

Happy Birthday Dear Mehdi..
(همون "تولد ، تولد ، تولدم مبارک" ـه خودمون..!!)
ـهَ ـهَ ـهَ !! کلي خوش گذشت..
و با کسب اجازه از مقام شامخ امام حسين و درود به روان
شهداي گران قدرشون ، کلي آهنگ گذاشتيم و خوش گذرونديم!
شايد باورتون نشه، اما اين اولين جشن تولدي بود که تو شيراز..
اولين جشن تولدي بود که خونه خودمون گرفتيم..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و من صاحب خونه بودم!! ..براي اولين بار بود!
( البته اين هم سزارين بود..!! آخه تولد من چهار روز ديگه ست )
خُب ، آخرش هم River Dance رُ ديديم و مثلاً من الآن تو فکرم..
:) يا واضح تر.. :D اميدوارم شما هم خوش باشين..
امروز هر چي گفتم همون شد؛
گفتم کاشکي بارون بياد، دقيقاً همون موقع بارون گرفت!!
گفتم "حالا جالبه برق مون بره" و برق ها قطع شد..!!!!!!!
به مهمون هامون گفتم بشينين برق مياد ، و برق اومد..!
خيلي روز خوبي بود..
حالا هم مي خوام براي همه ، آرزوي خوبي و خوشي کنم.
مي خوام ، بخوام که دوستم ، Sepehr ، ..پدرام و هر کس
ديگه يي که مي شناسيم.. مجتبا ، خانم خليلي ، آزي ، باربد..
نمي دونم! اسم ديگه يي يادم نمياد..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما «همه» ، همه ي اون هايي که تو قلب مون هستن؛
هميشه ، و در همه حال ، خوش باشن..
سالم و سلامت.. شاد و شادمان.. هميشه و همه جا!