سه‌شنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۰

همه چيز داره درست مي شه.. کم کم!
خُب ، ظاهراً من يه عذرخواهي بدهکارم؛ ببخشيد.
متنِ mail يي که برام فرستادن رُ ، براتون مي نويسم؛
..به دليل جايگزيني سرور e.mail در کاليفرنيا طي چند روز گذشته،
نامه هاي وارده به فرستندگانِ آن ها برگشت خورده و اين مسئله
تا روزِ يک شنبه (ديروز) رفع خواهد شد..
فقط منظورم اين بود که؛ ببخشيد، تقصير از من نبود!
امروز فاينال داشتم.. من هم هيچي نرسيدم بخونم!
البته با کمک و تقلب و غيره ، اگه خوش شانس باشم، پاس مي شم!!
اين چند روز خيلي سر شلوغ بود..
از قطعي تلفن و مخابرات گرفته تا سگ_دو زدن ها و سيم کشي يه دوباره
و کلّي چيزه ديگه.. تازه آخرش تلفن مون وصل شده!
نمي خوام اين مسئله رُ کشِش بدم، اما از دوستم معذرت مي خوام.
و لازمه اضافه کنم که اکثر عکس ها ناُفتاده.. باور کن!
در ضمن، لازمه به خانمِ خليلي يادآور بشم که؛
من فقط "خودم" و "دوستم" رُ مي شناسم و فقط همين.
من با کسي دشمن نيستم، و با کسِ ديگه اي هم دوست نيستم.
براي تمامي بندگان، از درگاهِ پروردگار ، آرزوي توفيق دارم. پايان!
امروز دوستم رُ ديدم! هرچند دعوام کرد، اما از ديدنش خيلي خوشحالم!
اميدوارم به همه کارهاش برسه، و کلاسِ تهران ، خوب پيش بره!
براي کساني که مسافرت اند و در راه، آرزوي سلامتي مي کنم..
به قولِ معروف : سفر بي خطر + خوش بگذره!!
با جمله اي از هربرت اسپنسر ، آرزو مي کنم هميشه موفق باشين؛
يه آدرسِ جديد پيدا کردم.. باز هم در راستاي موسيقي..
مهمترين نکته اش، سرعت بالاي load شدن صفحاتش ـه !!
»اشخاصي که نمي توانند ديگران را ببخشند،
پل هايي را که بايد از عبور کنند، خراب مي نمايند.«