یکشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۰

زندگي درصدي : البته اگه دوست دارين بدونين جزو کدوم دسته از افرادين؟!

1) منتظر يک تلفن مهم هستين اما متوجه مي شين تلفن خرابه! ؛
الف) عصبي شده و با شدت گوشي رُ رو روي تلفن مي کوبم.
ب) کسي که بخواد با من تماس بگيره ، من رُ پيدا مي کنه.
پ) تلفن آن قدر ها هم مهم نبود.
ت) نگران، دنبال راهي مي گردم که آن شخص رُ خبر کنم.

2) به دليل دير رسيدن به وسايل نقليه عمومي،
يک ساعت دير سر کار مي رسم؛

الف) فوراً به محل کارم زنگ زده و موضوع رُ اطلاع مي دم.
ب) دنبال توضيح قانع کننده اي مي گردم که دير اومدنم رُ توجيه کنه.
پ) خونسرد به محل کارم مي رم. من نبايد براي تموم کارها م
به ديگرون توضيح پس بدم.
ت) طبيعي است که دير به سر کار برسم، از رئيسم معذرت مي خوام.

3) کليد درِ ورودي منزل رُ گم کردم؛
الف) حواس خودم رُ متمرکز مي کنم و به دنبال کليد مي گردم، و فکر
مي کنم چرا اين اتفاق هميشه براي من مي افته؟
ب) فوراً به شخصي که مي دونم کليد منزل من رُ داره زنگ مي زنم،
يا فکر مي کنم بايد کس ديگه يي هم کليد منزل رُ داشته باشه.
پ) شب رُ در يک هتل به سر مي برم.
ت) کليد ساز خبر مي کنم.

4) با دوستانم در رستوراني قرار دارم و به موقع اون جا مي رسم،
ولي اون ها با چند ساعت تأخير ميان ؛

الف) خوشحالم که اومدن.
ب) به اون ها مي گم دفعه ي بعد منتظرشون نمي مونم.
پ) دوستانم رُ عوض مي کنم، چون
با افراد بدقول نمي تونم دوستي کنم.
ت) با خودم فکر مي کنم: نکنه من ساعت ملاقات رُ اشتباه فهميدم.

5) به منزل دوستانم دعوت شده و يک ساعت دير مي رسم؛
الف) با گُل وارد ميشم.
ب) معذرت مي خوام.
پ) براشون توضيح مي دم که چه اتفاقي افتاده و چرا دير رسيدم.
ت) مدعي مي شم که ساعت ملاقات يک ساعت ديرتر بوده.

6) همسرم رُ در ساعتي که بايد سر کارش باشه،
تو خيابون و به همراه شخص ديگه يي مي بينم؛

الف) به راهم ادامه مي دم و وانمود مي کنم اون رُ نمي شناسم.
ب) احوالپرسي کرده و تو خونه ازش مي پرسم که کي بوده.
پ) خودم رُ کنترل مي کنم اما نشون مي دم
که از اين کار خوشم نيومده
ت) به طرف ديگه ي خيابون مي رم تا من رُ نبينه.

7) به منزل دوستانم دعوت شدم و بچه هاي اون ها رفتار بدي دارن؛
الف) در آينده به منزل اون ها نخواهم رفت.
ب) با وجود اين که مي دونم ممکنه ديگه من رُ دعوت نکنن،
به اون ها مي گم که بچه هاشون آزارم ميدن.
پ) سعي مي کنم که به بچه هاي اون ها رفتار خوب رُ ياد بدم.
ت) عصباني مي شم اما نمي ذارم کسي متوجه بشه.

8) با اضافه حقوق من موافقت نشده ؛
الف) به شخصي که ارتباطي با اين مسأله نداره،
تلفن کرده و مفصلاً درددل مي کنم.
ب) بايد سعي کنم در آينده بهتر کار کنم.
پ) از رئيس قسمت دليل اين مسأله رُ سؤال مي کنم.
ت) از اين به بعد تلاش کمتري مي کنم.

9) در يک مهموني همسرم پيش همه از من انتقاد مي کنه؛
الف) فوراً مهموني رُ ترک مي کنم.
ب) حمله بهترين راه دفاع ـه ، پس دست به حمله مي زنم.
پ) احتمال داره که اين انتقاد به جا باشه،
تو خونه با همسرم مفصلاً صحبت مي کنم.
ت) اين که حق با همسرم بوده يا نه مهم نيست،
رفتار اون اشتباه بوده.

10) در يک بحث محکوم مي شم؛
الف) ديگه به بحث ادامه نمي دم.
ب) نقطه نظرم رُ دوباره تکرار مي کنم.
پ) صدام رُ بلند مي کنم و چيزهايي مي گم که نبايد تو
يک بحث گفته بشه.
ت) احساس مي کنم کسي حرف من رُ نمي فهمه.

11) در يک بازي دسته جمعي سه بار پشت سر هم باختين؛
الف) سعي مي کنم که خودم رُ شاد نشون بدم و روحيه م رُ نبازم.
ب) ديگه به بازي ادامه نمي دم.
پ) از بازي دسته جمعي متنفرم و تصميم مي گيرم ديگه بازي نکنم.
ت) در حالي که عصبانيم بازي رُ ادامه مي دم.

12) درست در روز مهموني يي که خيلي انتظارش رُ کشيدم،
مريض مي شم؛

الف) عذر خواهي کرده و به مهموني نمي رم.
ب) به وسيله دارو خودم رُ سر پا نگه مي دارم و هر طور که شده
به مهموني مي رم.
پ) در مهموني شرکت کرده و براي همه توضيح مي دم
که چه قدر بد حالم.
ت) به وسيله دارو خودم رُ سرپا نگه مي دارم و سعي مي کنم
تا حدّ ممکن از اون لذت ببرم.

براي ارزيابي: به سؤالاتي که جواب الف دادين: 7 امتياز
به جواب ب ، 3 امتياز. جواب پ يک امتياز ..و ت 5 امتياز بدين!

امتياز 12-40
هيچ چيز نمي تونه آرامش شما را به هم بزنه. برخورد شما با مشکلات روزمره بافاصله است. اين کارِ شما از نظر ديگرون بسيار باارزش ـه چون آرامش بخشه اما اين فاصله شما رُ از احساسات تون دور مي کنه. شما نه تنها با مشکلات بلکه با شادي هم به آرامي برخورد مي کنين. شما هيچ وقت خيلي خوشحال يا خيلي غمگين نمي شين و سعي مي کنين مسائل ناراحت کننده رُ پس بزنين. فاصله از مسائل اغلب در اين راه به شما کمک مي کنه. ولي همين فاصله گاهي باعث ناراحتي تون مي شه. بيش از اون که فکر کنين به مسائل اطرافيانتون علاقه مندين حتا اگه ظاهراً کسي متوجه اين مسأله نشه.

امتياز 41-56
در خيلي از مواقع عکس العمل شما واقع بينانه است يعني مسائل رُ همون طور که هستين مي بينين. شما منحصراً به مسائلي توجه دارين که باب روز باشه. مشکلات خودتون رُ بيش از حد بزرگ يا خيلي بي خطر نشون نمي دين. هر چيزي براي شما يک دليل واقعي داره. زندگي مي تونه مسبب ناراحتي ، شادي يا عصبانيت تون بشه و بروز احساسات مختلف در هر کس امتياز است.
واقع بيني نقطه قوت شماست. سعي کنين اون رُ از دست ندين. براي مثال کوچک به هيجان نياين. و نسبت به محيط اطرافتون بي تفاوت نباشين.

امتياز 57-84
شما از کاه ، کوه مي سازين. اگر اتفاق خاصي نيفتاده باشه ، مشکلات روزمره خودتون رُ بزرگ مي کنين. شما مي تونين بيش از حد به هيجان اومده، بي نهايت شاد شده يا بي اندازه غمگين و نااميد شويد. و براي تمام اين ها به هيچ عنوان دليل خاصي نياز ندارين. شما در اين مسأله اون قدر تجربه دارين که بتونين برخي مسائل رُ شخصاً بيافرينيد. در مقابل خود صادق باشيد.