چهارشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۱

نخستين نگاهي، که ما را به هم دوخت!
نخستين سلامي، که در جانِ ما شعله افروخت
نخستين کلامي، که دل هاي ما را
به بوي خوشِ آشنايي سپرد و
به مهماني عشق بُرد.
پر از مهر بودي
پر از نور بودم
همه شوق بودي
همه شور بودم
.....
الآن يه کم بهترم..
اومدم باز هم تشکر کنم از دوستاني که لطف کردن
و تشريف آوردن نمايشگاه..
اگه من يه کم "قاطي" بودم ديگه خودتون ببخشين!
خيلي خسته شده بودم..
و همين طور تشکر از احسان و رضا و مجيد..
هر چند فکر کنم (!!) ظاهراً (!!)
فقط مجيد آدرس اين جا رُ بلده..
ممنون و متشکر. از همه به خاطرِ همه ي زحمت هايي
که کشيدن و سختي هايي که متحمل شدن..