ثبت مي کنيم در حافظه ي تاريخ؛
نهم خردادماه سال يکهزار و سيصد و هشتاد و يک
تالار احسان / کنسرتِ بزرگِ محمد نوري
( با پنج دهه صداي ماندگار، يادگارِ هنر و موسيقي کشور ايران،
داراي گواهينامه از هنرستانِ تئاتر به سالِ 1329 ،
گواهينامه ي هنرهاي دراماتيک , بازيگري و مبانيِ تئاتر
از دانشکده ي ادبياتِ دانشگاه تهران در سالِ 1335 ،
گواهينامه ي مؤسسه ي زبان هاي خارجي از دانشگاه تهران
سالِ 1344 ، فارغ تحصيل در رشته ي زبان انگليسي از
دانشگاه تهران در سالِ 1350.
استادِ آواز ايشان: خانم فاخره صبا و خانم ارولين باغچه بان
و استادانِ تئوري و سلفژ: آقايان فريدون فرزانه ، سيروس شهردار
و مصطفا کمال پورتراب.. )
واقعاً که کنسرتش عظيم بود..
با اون صداش..
واقعاً شاهکار بود..
من که خيلي خوشم اومد..
خيلي ها هم اومده بودن.. (بهتره از اين قسمتش فاکتور بگيرم)!
يه دوستِ جديد هم پيدا کردم.. مجيد!
البته دوستِ خواهرم بود که من دودره کردمش!
بچه ي خوبيه!! (حتماً اگه اين ها رُ بخونه مي زنه زيرِ خنده!)
من به اون مي گم بچه..!!! ببين به کجا رسيديم..!!
ok ، من ديگه برم سرِ فيزيک..
اون قدر سرحال هستم که بتونم بخونم!
از بابتِ همه چيز هم از دوستم متشکرم!! و "..پدرام" هم!
راستي! اگه کسي متنِ شعرِ "خموشي هاي ساحل"
( از فريدون فروغي ) رُ داره، لطفاً به من بگه..