سه‌شنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۲

امروز حذف و اضافه بود. ساعتِ اول يه کم منتظر خانوم --- موندم اما بعد از يه ربع رفتم سر کلاس.. از آقاي بيضايي خيلي خوشم مياد. هم گروه مون خوبه اما خودش کلي active و خوبه !
ساعتِ دوم هم بي خيال شدم و رفتم ببينم حذف و اضافه يه من چي ميشه.. (ساعتِ سوم هم تعطيل!) از بخش زبان بايد مي رفتم کتابخونه ي ميرزاي شيرازي (و اين يعني n تا پله، حتا اگه با آسانسور بري!) اون جا براي اولين بار بود که check listم رُ ديدم!! (آخه من چک ليتِ اوليه که نداشتم، ثانويه رُ هم اون موقع ديدم) و تازه فهميدم چه قدر همه چيز به هم ريخته ست :(
من؛ معارف گروهِ 3
متون گروهِ 1
دستور و نگارش گروهِ 1
گفت و شنود گروه يک
و خواندن و درک مفاهيم گروهِ 1 انتخاب کرده بودم، اما چک ليستِ من اين جوري بود:
معارف گروهِ يازده
متون گروهِ 8
دستور و نگارش گروه 2
گفت و شنود گروه 2
و اصلاً درک مفاهيم هم توش نبود..!!

فکر کردم مجبور ميشم همه ي برنامه ها رُ عوض کنم (آخه گروه ها پر بودن و نميشد عوض کنم) ولي با استادهاي عزيز هم صحبت کردم. رفتم پيش آقاي کامياب خودمو معرفي کردم و گفتم که اين جوري شده، اما من دوست دارم همون گروهِ خودمون (گروهِ يک) باشم. و ايشون گفتن اشکال نداره، تو هر کاري مي خواي بکن، من هم نمره ت رُ تو گروهِ 2 وارد مي کنم و حاضري ت رُ تو گروهِ يک !
مشکل بعدي اين بود که اگه دستور و نگارش رُ در گروه يک مي گرفتم؛ استادم آقاي بيضايي بود و اگه با بچه هاي گروهِ دو؛ استادم آقاي ميناسيان ميشد. رفتم با آقاي بيضايي صحبت کردم، گفتن اشکالي نداره بخش مالِ خودته، هر کاري تو بخش دوست داري انجام بده ما خودمون درست ش مي کنيم .. با آقاي ميناسيان هم صحبت کردم گفتن نمي خواد سر کلاس من بياي و نمره ت رُ از آقاي بيضايي مي گيرم.
خلاصه شد هموني که بود. کيف داره، نه؟ ولي کلي شانس آوردم، اگه مجبور ميشدم حرفِ بخش رُ قبول کنم، خيلي بد ميشد (اصلاً بچه هاي اون يکي گروه رُ دوست ندارم!)
امروز عصر هم متون دارم فکر کنم.. البته قبل ش بايد يه سر برم آموزش ببينم واحدي رُ که مي خواستم اضافه کردن يا نه؟
پ.ن. بعضي وقت ها فکر مي کنم اگه مي خواستم مثلِ بقيه برم سر کلاس ها چه قدر سخت ميشد.. هر چند من 2 جلسه رفتم آزمايشگاه و اصلاً خودمو معرفي نکردم (و خيلي سخت گذشت!!)
پ.پ.ن. در نظر دارم واسه ملکوت يه لينک دوني راه بندازم..