دوشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۲

بذار فالت رُ ببينم.. حالا استکان رُ کج بذار اين جا تا خوب سايه بندازه.. خُب خيلي سرت شلوغ نيست، به جز همون دو تا موردي که گفتم! البته سفيد تو سياهه.. حالا اين جا رُ انگشت بزن.. با اين نه! با اون يکي انگشت.. (چشم).. e مي بيني؟ چه قدر واضح.. (اين که به انگيسي نوشته؟!).. آره! دقيقاً شکلِ A انگليسي.. (من هم دارم مي بينم، خُب يعني چي؟) .........................
e؟ چي داري ميگي؟ يا فالت هنگ کرده يا up date نکردي.. ديگه گذشت.. باور کن ايني که ميگي مالِ پارسال بود. الآن همون سفيده درسته.. .............
دوست ش داري؟
برو ديوونه..
باشه من ميرم، اما بدونِ فالِ من هميشه درسته، حتا اگه دوست نداشته باشي..