پنجشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۲

من تنها
وقتی که ديگر نبود،
من به بودنش نيازمند شدم.
وقتی که ديگر رفت،
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که ديگر نميتوانست مرا دوست بدارد،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم...
وقتی او تمام شد... من آغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن،
مثل تنها زندگی کردن است ...
مثل تنها مردن!
(لينک از ياسمن)