چهارشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۱

حوصله ي هيچ چيزي رُ ندارم..
نمي دونم چرا يه دفعه هنگ کردم..
يک ثانيه. فقط يک ثانيه blue screen of deth اومد..
اما تا آخر شب، low memory موندم..
خلاصه اين که فعلاً off هستم.
نامه ي دانيال رُ هم مجبور شدم به زور تمومش کنم
( ببخشيد! بعداً يه mail درست مي نويسم.. )
به قول خودت: قات ( غات / قاط / غاط ) زدم!
آخي! دوستم سرما خورده! اون هم تو اين گرما!!
"با اين همه از ياد مبر
که ما
- من و تو -
انسان را
رعايت کرديم،
(خود اگر
شاهکار خدا بود
يا نبود،
و عشق را
رعايت کرديم."