پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۱

همه چيز در لايه اي از ابهام..
دقيقاً مثل سرنوشتِ اون هواپيماربايي در ايران!!
از طريقه ي واکنشِ O2 گرفته تا يه فرمول ساده..
اصلاً کي مي گه که بگه که چي؟
و در ميان اين لحظه ها، مواقعي هست که..
زماني رُ مي خوام بگم که مي بُريم..
ديگه طاقت مون تموم مي شه..
تحمل و صبر برامون بي معني ميشه..
از همه چيز و همه کس مي گريزيم..
و خودمون رُ در تنهايي مون دفن مي کنيم.
اما بعد از همه ي اين ها،
مي شه دوباره برگشت و ادامه داد.
مردم تنها هنگامي به خود اجازه ي پذيرشِ تجملِ
ديوانگي را مي دهند که امکانش را داشته باشند.
دکتر ايگور مقاله ي ديگري را از کشورِ کانادا پيش رويش
داشت. همان کشوري که اخيراً يک روزنامه ي امريکايي
بالاترين استانداردهاي زندگي را به آن نسبت داده بود.
دکتر ايگور در مقاله خواند:
بنا به آمارِ مجله ي Canada Statistics ؛
40% از مردمِ بين 15 تا 34 سال
33% از افرادِ بين 35 تا 45 سال،
و 20% از افراد بين 55 تا 64 سال،
تاکنون نوعي بيماري رواني داشته اند. اعتقاد بر اين است
که از هر پنج نفر، يک نفر از نوعي بيماري رواني رنج مي برد.
و از هر هشت کانادايي، يک نفر، دستِ کم يک بار در طولِ
زندگي ش، به خاطرِ اختلالاتِ رواني بستري مي شود.