چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۱

خُب اين هم از اين!
اختتاميه ي کنگره نموندم و حالا مي تونم بلاگ بنويسم.
امروز هم براي خودش روزي بود آ !!
در ضمن، تا يادم نرفته لازمه به اطلاعِ اون دبير فرزانه ام که
قراره بلاگ هاي من رُ بخونه ؛) برسونم که،
امتحان بد نبود.. هر چند جريان "امامي" رُ من اصلاً نمي دونستم
چيه! (براي بار اول بود اين اسم رُ مي شنيدم..)
فقط خواستم بگم که ديگه داره هوا خوب مي شه!
لطف کرده و برگه ها رُ رو پشت بام ، تصحيح بفرمايين.
و براي محکم کاري ، به جاي زير دستي از ديوار استفاده کنين!
بلکه يه کم دستتون رُ بالا بگيرين! راستي، خونه تون چند طبقه است؟
اگه کم ـه مي تونين برگه ها رُ تو هواپيما ، (با ارتفاع 60 فوتي)
تصحيح فرمايين.. در هر حال، ديگه خود دانيد!
از من به شما نصيحت!! بعد نگي نگفتي!
امروز يه ايميل داشتم و تازه فهميدم که
ظاهراً حسابي خيطي بالا آوردم!
در حالي که نمي دونستم..
اميدوارم من رُ ببخشي
به بزرگي خودت و
کوچيکي من!