چهارشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۱

چشمِ درون که نظاره گر وضعيتِ روياست همان است که به چشمِ معنوي موسوم است. نامِ ديگرِ آن همان گونه که در اکنکار ناميده مي شود، تيسراتيل است. در بسياري دفعات، رويابين خود نظاره گرِ وقايع است. او خود را در حالي که نمايشِ رويا در مقابلِ چشمِ درونش آشکار مي شود، مشاهده مي نمايد. در اين حال او درميانِ وضعيت رويا درگير است و قادر نيست جز آن چه وقايع رويا حکم مي کنند، کاري انجام دهد. مگر اين که کنترلِ آگاهانه بر روي رويا را آموخته باشد. اين امر بيش از آن چه مردم باور دارند، همواره امکان پذير است.
بعضي ها تماس گرفتن با ذهنِ ناخودآگاهِ خود را در يکي از سطوح يا مراحلِ خواب از طريق روياها مي آموزند. در اين هنگام لازم است به خاطر داشته باشند که فهميدنِ بيشترِ زواياي حيات رواني آنان و عملکردهاي مربوط به آن ها امکان پذير است.
به همين ترتيب در مي يابيم که چهار کيفيت، تعيين کننده ي وضعيتِ رويا هستند. آن ها عبارتند از: ادراکِ حسي، پيشگويي، فکر و احساس. در صورتي که رويا در وضعيتِ بيداري به روشني فراخواني شود، همين چهار عامل، آگاهي بيروني انسان را نيز تحتِ تأثير قرار مي دهند.
به اين دليل فرد بايد آگاه باشد که فقط مي تواند يک چهارم از هر پديده اي را درک کند. علت آن اين است که هرگاه انرژي اي با نيروي زياد در حالِ جاري شدن در يکي از اين کيفياتي که در بالا ذکر شد باشد، تغيير دادن، از بين بردن، يا انتقال دادنِ آن به عوامل ديگر، ممکن نيست. به طور مثال؛ اگر انرژي نفرت، متضادّ عشق به عنوانِ انرژي محرک تعيين کننده باشد، ديگر قابل تبديل به انرژيِ ديگري نيست. بنابراين به منظورِ دست يابي به هر حقيقتي، سه فقره از اين کيفيات لازم است. بعد از بيدار شدن در مي يابيم که حضورِ اين سه عامل براي تعيينِ حقيقتِ رويا ضروري هستند.