شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۱

اين نوشته قاعدتا بايد بره تو يه دفتر خاطرات خصوصي.جايي كه هيچ دو چشمي بهش نيفته.نه از بابت نامحرم بودن چشمها،كه من اينجا محرمان خلوت انس زياد دارم،بلكه ازين جهت كه در حال بدي گرفتار شده ام كه نميخواهم كسي درگيرش شود.لطفا اگر ميخوانيد سؤالي نكنيد.
( از بلاگِ خانم گل )