و بعد هم فيلم هاي اين هفته ي تالار فجر؛
پهارشنبه - ساعتِ 3 بعدازظهر؛ The Green Mile يا "دالان سبز" / با بازي Tom Hanks و البته دوبله ي فارسي!
پنجشنبه - 2 بعدازظهر ؛ Sleepy Hollow که "سوار بي سر" ترجمه ش کردن! با بازي Tim Burton و از ژانر وحشت..
اگه کسي مياد plz بگه چون من خودم تهنايي حوصله نمي کنم..!!
يه نمره ي افتضاح باعث شد بشينم يه کم درس بخونم! نبايد بذارم همين جوري بگذره.. درست ش مي کنم ؛)
ديروز صبح ش خيلي بد بود! از خونه که اومدم بيرون يه تاکسي داشت از جلوم رد ميشد، من هم ذوق زده شدم! اما يه دفعه افتادم زمين! مستقيم رفتم تو جوب (يا به قولِ يه نفر جوف!) بعد هم کلاس.. البته جالب بود يه گربه ي سفيد ناز تو کلاس بود و خُب دخترا کلي مي ترسيدن و کلي خنديديم از همين بابت.. بعد هم همون اتفاقي که گفتم رخ داد (و باعث شد ديگه بشينم سر درس ها). البته عصر خوب بود، اول که کلاس با زبرجد.. اوووففف!! از اون مومن هاي 18 آتيشه ست!! هميشه هم گير ميده که چرا کتاب نياوردي يا حجاب ت درست نيست و غيره.. ديروز هم اومد يه روايت بلند بالا نوشت (همه استادا از کتاب کم مي کنن، ايشون کلي هم اضافه مي کنه) و بعد گفت مبطلات روزه فقط اون 9 تا چيز (؟!) نيست و دروغ و غيره.. و نتيجه گيري کرد به حجاب ! گفت توقع نداشته باشين با اين حجاب روزه هاتون قبول باشه و خلاصه ديگه همه بچه ها ريختن به هم.. يکي از دوستام هست سالِ آخر برق، اون شروع کرد (تا آخر کلاس هم داشت بحث مي کرد) و خلاصه از اسلام و دين و حکومت و سياست و ولايت فقيه و مسر و لبنان گرفته تا آرايش و چه جور حجابي و غيره.. استاد ما هم نظرش اين بود که از زن فقط دست ها تا مچ دست و صورت فقط همون قدري که تو وضو(؟) شسته ميشه تازه اون هم زياده و اگه کمترين آرايشي بشه همون هم نه! بچه ها هم همه شروع کردن که نه خير، اين جوري نيست! تا آخر ساعت همه ش داشتن دعوا مي کردن و خالا قرار شد جلسه ي ديگه آيه هاي قرآن که اين چيزا توش گفته شده رُ بياره.. اين تنها کلاس مسخره مون بود که يکي دو هفته ست داره خوش مي گذره!
عصر هم با يکي از دوستام بيرون بوديم و بعد هم رفتيم اتاق آقاي دکتر رخشنده رو و شب هم که خونه.. يه کم دلم واسه حسين تنگ شده! پارسال چه قدر مسخره بازي در مياورديم.. آخرين باري که ديدم ش بعد از اعلام نتايج کنکور بود، مي دونستم دوست نداره رتبه ش رُ بگه من هم چت /chet/ (ياد گرفتي آخر؟) کرده بودم.. آخر هم 20،000 تا کمتر از اوني که بود گفت ؛)
آلبوم آخر لئونارد کوهن رُ هم گوش کردم (ممنون از آقاي نوروزي عزيز!) يادتونه که؟! خيلي از صداش خوشم اومد! کلي تکه واسه خودش.. (بخرين) ببينين ش: يک | دو | سه | و جلد CD ..البته بايد اعتراف کنم صداش خيلي خوشگل تر از قيافه ش ـه !
و بيشتر از همه آهنگِ A Thousand Kisses Deep.. گوش کنين! / اَه! سايتِ موزيک روز هم هک شده وگرنه شايد wmaش بود..
The ponies run, the girls are young
The odds are there to beat
You win a while, and then it's done
Your little winning streak
And summoned now to deal
With your invincible defeat
You live your life as if it's real
A Thousand Kisses Deep
I'm turning tricks, I'm getting fixed
I'm back on Boogie Street
You lose your grip, and then you slip
Into the Masterpiece
And maybe I had miles to drive
And promises to keep
You ditch it all to stay alive
A Thousand Kisses Deep
And sometimes when the night is slow
The wretched and the meek
We gather up our hearts and go
A Thousand Kisses Deep
Confined to sex, we pressed against
The limits of the sea
I saw there were no oceans left
For scavengers like me
I made it to the forward deck
I blessed our remnant fleet
And then consented to be wrecked
A Thousand Kisses Deep
I'm turning tricks, I'm getting fixed
I'm back on Boogie Street
I guess they won't exchange the gifts
That you were meant to keep
And quiet is the thought of you
The file on you complete
Except what we forgot to do
A Thousand Kisses Deep
And sometimes when the night is slow
The wretched and the meek
We gather up our hearts and go
A Thousand Kisses Deep
The ponies run, the girls are young
The odds are there to beat
يه کم در موردِ ابرها و آسمون.. باشه؟
از نظر دمايي اطراف کره ي زمين به 4 لايه تقسيم ميشه که به ترتيب (از سطح کره ي زمين) عبارت هست از تروپوسفر، استراتوسفر، نروسفر، ترموسفر!
تروپوسفر از سطح زمين تا ارتفاع 18 کيلومتري هست و دماش با افزايش ارتفاع کم ميشه. اين لايه محل استقرار ابرهاست و بعد از اون لايه ي استراتوسفر با ارتفاع 52 کيلومتر از سطح زمين قرار داره. لايه ي ازن معروف هم در اين قسمت هست (نام استراتوسفر به خاطر پايداري و طبقه بندي خوب اين طبقه هست) ابرها در اين لايه تشکيل نميشن چون بخار آب نمي تونه تو اين لايه شکل بگيره! لايه ي بعدي نروسفر هست که از 52 تا 80 کيلومتري زمين هست.. چون هيچ گونه تبديل انرژي تو اين لايه انجام نميشه پس هر چي بالاتر بريم دما کمتر ميشه و حتا در لايه هاي بالاي به منهاي 90 درجه سانتي گراد ميرسه! لايه ي آخر ترموسفر هست که قسمتِ فوقاني جو رُ تشکيل ميده و چون پرتوهاي ماورا بنفش با طول موج کم رُ جذب مي کنه، هر چي ارتفاع بيشتر بشه دما هم بيشتر ميشه و حتا در قشرهاي بالايي جو به 1000 درجه ي سانتيگراد هم ميرسه..
در مورد ابرها هم يه توضيح؛
ابرها در يه دسته بندي کلي به 3 نوع تقسيم ميشن. لايه اي (استراتوس)، توده اي (کومولوس)، پرمانند (سيروس). ابري که مشخصات دو دسته رُ داشته باشه از اسم ترکيبي استفاده مي کنه مثلاً «سيرواستراتوس»! اگه ارتفاع تشکيل ابرها بيشتر از ارتفاع معمولي ابرها باشه از پپشوندِ آلتو و اگه قدرت بارندگي داشته باشن از پسوند «نيمبوس» استفاده مي کنيم..
ديروز داشتم clip هام رُ مي ريختم به هم فلشِ «اوني که مي خواستي تو غبارا گم شد.. مرغي شد و پشتِ حصارا گم شد.. اسم تو رُ رو بالِ مرغا نوشت.. رو کنده ي سبز درختا نوشت..» (از مرجان) رُ ديدم، با اون شعر اول ش؛
اقتدار پرواز بيهوده بود
نه پري در کار بود
نه آسماني..
کلي تجديد خاطره بود!! فکر کنم پارسال همين موقع ها بود که دانلودش کردم، همون اوايلي که تازه سايتِ نغمه راه افتاده بود و تازه flash مطرح شده بود واسه آهنگ ها..
امروز يه کار خوب کردم! در کل روز خوبي بود.. بعد از مدت ها فکر کردم به يه دردي مي خورم.. از دستِ خودم راضي م :)
و اين هم همون مطلب در مورد فيبر نوري؛
فيبر نوري يه کابل نازک و انعطاف پذير هست که قابليت هدايت يک اشعه ي نور رُ داره که انواع مختلفي از پلاستيک ها و شيشه ها به عنوان فيبر نوري مي تونن استفاده بشن.. يک کابل فيبر نوري، استوانه اي ست که از 3 قسمت تشکيل شده؛ قسمتِ اول هسته هست که داخلي ترين قسمتِ يه کابله که از يک يا چند رشته يا فيبر خيلي نازکِ شيشه يا پلاستيک تشکيل شده؛ قطر هسته بين 8 تا 100 ميکرومتر متغيره (بستگي به کاربرد => کيفيت و البته قيمت و.. داره) هر کدوم از اين فيبرها (رشته ها) به صورتِ تکي به وسيله ي يه پوشش پلاستيکي يا شيشه اي احاطه شده که در اصل اين پوشش قسمتِ دوم فيبرِ نوري رُ تشکيل ميده و حتماً ضريب شکستي متفاوت با ضريب شکستِ فيبرهاي هسته رُ داره! اساساً مهمترين نکته در ساختار يه فيبر نوري همين تفاوت ضريب شکستِ هسته و پوشش هسته هست، چون از اونجايي که ضريب شکستِ هسته بيشتر از پوشش ش هست، سطح بين اين دو مثِ يه آينه عمل مي کنه و نوري که در حال عادي مي تونه از هسته خارج بشه رُ به داخل منعکس مي کنه. و همين دليل سبب حرکت شعاع نور درونِ فيبر ميشه! البته پرتوهايي از نور که زاويه اي کمتر از زاويه ي بحراني داشته باشن طبيعتاً از هسته خارج ميشن و جذب روکش کابل، يعني سومين و خارجي ترين قسمتِ ساختمانِ يک فيبر نوري ميشن!
اين پوشش از جنس پلاستيک يا ماده اي ديگه بوده که کابل رُ از انواع خطرات فيزيکي و محيطي محافظت مي کنه. در ابتداي يک فيبر نوري بايد يه منبع نور وجود داشته باشه که اين منبع بسته به مسافت و نرخ (مقدار) انتقال داده تغيير مي کنه. براي فواصل کمتر و نرخ انتقال کمتر معمولاً از انواع ديودهاي نوراني LED استفاده ميشه. در فواصل طولاني و نرخ انتقالِ داده ي بالا، به يک منبع ليزر نياز داريم :)
به اين ترتيب که در فيبرهاي نوري يک پالس الکتريکي که حاوي داده (data) هست به وسيله ي يک مولد نور به اشعه ي نور تبديل ميشه و در طول يک کابل فيبر نوري منتقل شده و به مقصد مي رسه. فيبر نوري نسبت به ديگر محيط هاي انتقال داده رُ با سرعتِ بالاتر و خطاي کمتري منتقل مي کنه..
الآن مثلاً شهر شيراز اکثرش شبکه ي فيبر نوري هست، دانشکده مهندسي و دانشکده هاي ديگه و حتا استانداري ش! البته فيبر نوري يه مورد جالب داره اون هم اين که بين مبدا و مقصد هيچ اتصالي نبايد باشه واسه همين اگه فيبر بشکنه يا آسيب ببينه، يه دفعه بايد چندين کيلومتر عوض ش کرد!! در ضمن فراموش نشه 14 مهر همين امسال بود که فيبر نوري بين ايران و امارات که از راه بندر جاسک به فجيره متصل بود، قطع شد و ترميم ش 4 روز طول کشيد و خُب اين 4 روز باعث کندي ارتباطات IP در کل کشور شد و خُب استفاده از اينترنت رُ واسه user عادي عملاً قطع کرد..
جالب اينه که ايران هم مثل همه ي کشورهاي ديگه سرويس هاي ديگه ي فيبر و ماهواره غير از flag براي گرفتنِ data اينترنت استفاده مي کنه اما خُب ساپورت شون يا ضعيفه يا ؟!؟!