جمعه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۲

کاش يکي بود يکي نبود
اول قصه ها نبود
اون که تو قصه مونده بود
از اون يکي جدا نبود..

يه نوار (مجاز) اومده تو بازار به اسمِ پرنده بي پرنده ؛ شايد بشه گفت اولين کاستِ راک در ايران (البته اصلاً heavy نيست و در واقع slow ـه) اگه از سبکِ راک خوشتون مياد حتماً بگيريدش! خواننده و آهنگ سازش: رضا يزداني و ترانه و دکلمه از يغما گلرويي.

امروز انتخاب رشته کردم !!!! فقط مونده پاک نويس که باشه واسه فردا (خيلي خسته هستم) صبح رفتم نتيجه ي انتخاب رشته ي رياضي-فيزيک (سنجش) رُ گرفتم. بعد ديدم فرصت جوره، گفتم من مي خواستم واسه زبانِ تخصصي واسه م انتخاب رشته کنين و شما اشتباه کردين و غيره !! خلاصه آخرش گفتن باشه، فردا بيا نتيجه ي زبان رُ بگير ! البته من به انتخاب رشته ي اونا اصلاً کاري ندارم (الآن انتخاب رشته م کامل انجام شده) ولي کيف داشت کلي سرِ کار بودن! داشتم مي مُردم از خنده :) کلي باحال بود !!

دست سوزنده مشتاقت را
در نهانخانه جيبت بگذار
تا كه پابند نباشي به كسي دست بدهي
خارهايي هستند كه ز سر پنجه دوست,با سرانگشتانت مي جنگند
دوستي مسخره است
مهرباني ممنوع !
و تو اي دوست ترين
در نهانخانه جيبت بگذار, دست سوزنده مشتاقت را
من و تو
بايد از سلسله بايدها, دستهامان را زنجير كنيم
با زبان دگران لحظه هامان را تفسير كنيم
و نگوئيم كه بازيگر يك قصه معتبريم
كاش ميدانستي
كه نبايد حس كرد,كه نبايد دل بست
در فضايي كه پر از همهمه آدمهاست
من گرفتارترين تنهايم, تو گرفتارترين
دل ما بسته وابستگي است
قصه ماندن ما, طرح يك خستگي است؟!
(از پتونيا) / گروه شعر و ادب!

يه سري سايتِ Blog Tools هست که لينکاشون رُ پايين مي نويسم: