پنجشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۱

داشتم براي Sepehr ميل مي نوشتم..(خداحافظي)..
الآن يه کم حالم بهتر ـه، حداقل مي تونم آروم باشم.
فقط خواستم از اين جا به اون خدايي که احتمالاً
همين دور و بر ها ست، گوشزد کنم
که هنوز خيلي چيزها براي ياد گرفت مونده..
و ديگه اين که کاملاً به اين نتيجه رسيدم که
من هيچ م ، پس خودت کمک کن..