جمعه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۱

يه off-line داشتم از يکي از دوست هام..
اون شب قرار شد با هم پرواز کنيم.. من بال نداشتم،
اما قرار شد با هم پرواز کنيم..
گفت برم تو chat-roomش.. roomِ قلب شيشه اي..
نه! نه! تو messenger نبود.. اون اتاق وجود داشت..
وجود خارجي نه مجازي.. قرار شد با هم پرواز کنيم و اون يادم بده..
اما من dc شدم.. (تا به حال شده درِ قطار زندگي به روتون قفل باشه؟)
هر کاري کردم connect نشد.. (و قطار حرکت کرده بود.. )
از خوندن iff-lineش خيلي خوشحال شدم. براتون مي خونم ش :
sooshiant eternal: به انتظار خواهم ماند ، به انتظار آن لحظه ي موعود ،
پرواز ، پرواز به سوي سرزمين هاي شمالي ، شفق هاي قطبي ،
ديار افسانه ها ، با دو بالِ شيشه گون ، شعله اي بر گِردِ سر ، قلبي يخي
ليک آتشي در دل ، آن آتش جاويد ، همو که در قلب ها جاودانه مي سوزد
.............................به انتظار خواهم ماند ....................... @};-
sooshiant eternal: مراقب بال هات باش، نذار بشکنه
sooshiant eternal: مراقب بال هات باش، نذار آب بشه
sooshiant eternal: مراقب نور باش، نذار تاريک بشه
sooshiant eternal: آخه اون ها حيف ن
sooshiant eternal: آخه تو حيفي
sooshiant eternal: آخه دلِ آدم مي سوزه
sooshiant eternal: مراقب خودت باش