دل هيشکي مثِ من..
صبح رفتم پياده روي و عصر هم نمايشگاهِ کامپيوتر و شب هم قراره برم سورِ قبولي م رُ بگيرم! (البته نظر من ساعتِ 9 طبقه ي 8 هتل پارس بود نه ساعتِ 8 هتل هما.. اما خُب خيلي هم بد نشد حالا ؛)
نمايشگاه خيلي کوچيک شده بود، يعني خيلي تکراري. اصلاً هيچ چيز جديدي نداشت و قيمت هاش هم يا بيشتر از بيرون بود يا همون قدر ! فقط يه CD خريدم و 5 تا کارت اينترنت و تلفن و پورتِ USB هم قرار شد برم شرکت شون بگيرم.. البته واسه من کلي مفيد بود! يکي پيدا کردنِ کابلِ پورتِ USB و ديگه هم «يه کسي» که منتظر e.mailش هستم ؛)
دو تا نوار کاستِ شاد هست که اگه خواستين بگيرين، يکي همون "شب مهتاب" از گروهِ پارت و ديگه "باغ افسانه" از گروهِ کروز (البته اين يکي رُ هنوز خودم کامل گوش نکردم، اما بد نبود تا اين جاش! راستي هر 2 تاش مجاز هست ااآآ..)
واسه دانشکده کلي درس (vocab) نخونده دارم!! تنها کاري که من انجام ميدم گوش کردن به voa هست (اون هم فارسي!) بيچاره استادها اگه بدونن ازم نااميد ميشن. راستي فردا شب هم احتمالاً دوباره دارم ميرم نمايشگاه.. يه webcam بود 19000 تومن و يه دوربين مدار بشته به قيمتِ 21000 تومن فکر کنم. کلي وسوسه شدم برم يکي شون رُ بگيرم (اولي 30 فريم در ثانيه و دومي 25 تا I think البته!) حالا شايد هم اصلاً نرفتم.. فردا صبح قراره برم کوه (با علي) به شرطي که جاش نذارم. هفته ي پيش 30 دقيقه دير رفتم سر قرار (البته اون منتظرم بود!) حالا قرار شد صبح خودش زنگ بزنه از خواب بيدارم کنه!
راستي همين شرکتِ فافا که گفتم دارن رو يه پروژه کار مي کنن به اسم "شهر کامپيوتر فافا" که قراره تقريباً يه نمايشگاهِ بزرگِ سخت افزاري باشه که اولاً نمايندگي حداقل 17 تا شرکتِ خارجي هست و دوماً تو شهر هست و سوماً اگه از اونا خريد کنين تست رايگان و قرعه کشي و مشاوره ي رايگان و از اينا داره.. حالا اگه واقعاً همين جوري باشه که مي گفتن باز هم در موردش مي نويسم.. فقط دوست دارم بدونم سرمايه گزارش کيه؟ مسلماً يه کار بزرگ، سودِ زيادي رُ هم به همراه داره؛ اما سرمايه ي هنگفتي رُ مي خواد ..
ديگه اين که مي خواستم doamin بخرم، فقط يه جا مي فروخت اون هم 10000 تومن! در حالي که فکر کنم خودم بتونم 8000 تومن پيدا کنم.. البته malakoot.com گرفته شده (مالِ يه شرکتِ عربيه) اما باقي دامنه هاش (همه شون) آزاده.. به نظرتون چي بذارم؟ خودم بيشتر از همه malakoot.ws و malakoot.net رُ دوست دارم (آخه info و biz و اينا که يه کم مسخره ست، org و ir هم ربطي به من نداره.. حالا اصلاً شايد هم نگرفتم، نمي دونم!)
خبرنامه ي کاروان چند روز پيش به دستم رسيد اما هنوز وقت نکردم بخونم ش.. يه مطلب جالب ش اينه: هفته ي گذشته، دادرس شعبه ي 1411 دادگاهِ عمومي تهران، جعفر همايوني، مدير نشر ني و ناشر کتاب «زنان موسيقي ايران»، توکا ملکي نويسنده ي اين کتاب و بنفشه سام گيس، منتقدي که اين کتاب را در روزنامه ي ايران معرفي کرده بود، به يک سال حبس تعزيري تعليقي محکوم کرد. در اين حکم، مليحه مغازه اي مترجم کتاب "زنان پرده نشين" نيز به هجده ماه حبس تعزيري محکوم شد و مجيد صيادي، رييس اداره ي کتاب وزارتِ ارشاد نيز به دليل صدور مجوز انتشار اين دو کتاب، به يک سال زندان تعزيري و محروميتِ دايم از تصدي نظارت بر انتشار کتاب و امور فرهنگي محکوم شد.
اين در حالي است که تمامي اين کتاب ها پيش از انتشار، پس از بررسي و طي مراحل نظارتي، مجوز انتشار از وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامي دريافت کرده بودند.
اين حکم و جمع آوري کتاب هاي "دو خاطره از زندان" نوشته ي حبيب الله داوران و فرهاد بهبهاني، و "مجمع الجزاير زندانگونه" نوشته ي اکبر گنجي، فشار بسيار زيادي را بر ناشران و نويسندگان وارد کرده و در رکود موجود در صنعت کتاب تأثير شديدي مي گذارد و صنعتِ نشر را تهديد مي کند...
بقيه ي مقاله بيانِ حکم اتحاديه ي ناشران و قانون اساسي و از اين چيزاست؛ اما تا همين جاي خبر کافيه تا بدونيم کجا داريم زندگي مي کنيم.. بدونِ شرح!
از همه ي اين ها که بگذريم اين هم يه کارتن کوچولوي فلش: قسمتِ اول و اين هم ادامه ش، قسمتِ دوم! اميدوارم خوشتون بياد ؛)