سه‌شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۲

ديدار با هاشمي رفسنجاني !!!

اين چند روزه چه قدر شيراز خبره !! 48 مين جشنواره ي آسيا پسفيک و اولين جشنواره ي فيلم دانشگاه شيراز و دوازدهمين جشنواره ي فيلم علوم پزشکي (هفتمين فيلمساز در زوم) و البته چند تا نشست در تالار حافظ؛
نشست سينمايي «فيلم نامه و گره فکني» با حضور فريدون جيراني و مينو فرشچي - چهارشنبه 30م ساعت 10 صبح
نشستِ سينمايي «داستان در فيلم کوتاه» با حضور بيژن ميرباقري و نيکي کريمي - پنج شنبه ساعتِ 9 صبح
و نشستِ سينمايي «سينما و مخاطب» با حضور علي معلم، رضا رستگار و رسول صدرعاملي و خانم ها فرشته طائرپور و پورانِ رخشنده - پنج شنبه اول آبان - ساعتِ 3 بعدازظهر (ورود براي علاقه مندان آزاد است!)
و + ششمين نمايشگاهِ صنايع غذايي و مواد غذايي و شوينده ها، مواد بهداشتي و آرايشي و تبليغات و چاپ و بسته بندي! از 30 مهر تا 2 آبان (محلِ نمايشگاه هاي بين المللي + سرويس رايگان؛ ستاد) ساعتِ بازديد: 16 تا 22 شب!

امروز با ساعتِ 7 قرار بود بريم پياده روي.. از اول چمران (شايد قبل ش هم بوده و چون پياده نبودم متوجه نشودم!) تا آخرش؛ هر 20 متر يکي دو نفر (پليس و نيروي انتظامي و غيره) وايساده بودن و کلي ماشينِ پليس و گشت ويژه و از اين چيزا.. و کلي پليس با لباس شخصي که داشتن بين مردم راه مي رفتن و کلي موتورسوار.. حدوداي ساعتِ 8:10 صبح يه دفعه چند تا ماشين پليس اومد و تو ميکروفن گفت که همه ماشينا بزنن کنار خيابون، ما هم رفتيم ببينيم کي قراره بياد که اين همه پليس رُ بسيج کردن.. کلي ماشين پليس و اسکورت ويژه و اينا، 5 تا ماشين پاترول سفيد که تو دومي ش هاشمي رفسنجاني نشسته بود !! و پشت سرش هم دوباره کلي ماشين پليس و اسکورت و 2 تا اتوبوس همراه و يه سري اسکورت ديگه خيلي سريع رد شدن!
تازه بعد که داشتيم بر مي گشتيم کلي پليس نيروي انتظامي با پيرهن شخصي اما شلوار نظامي! از بالاي آب نماهاي چمران اومدن بيرون، انگار مثلاً مواظب تک تيرانداز بخوان باشن! و سوار 3 تا اتوبوس شدن، دو تا اتوبوس ديگه هم بود.
حدود 9 صبح رسيدم خونه و تو اين مدت هنوز هر 20 قدم يه پليس وايساده و کلي گشت ويژه.. شايد بايد انقدر منتظر بمونن تا برگرده !

من فقط يه بار اون هم چندين سالِ پيش که عشقِ خاتمي بودم، گفتن قراره بياد کنار خونه ي ما شام بخوره، ما هم تو خيابون وايساديم و بعد و کلي وقت اومد و واسه مون دست تکون داد و رفت.. خلاصه اين هم استقبالِ رسمي از رئيس تشخيص مصلحت ! لابد طرف هاي ارم خيلي بيشتر گشت هست چون خونه ش اون جا ـه..
پ.ن. يه چيز جالب ! براي اولين بار هست که کسي مياد شيراز و گشتِ هلي کوپتر نذاشتن واسه ش! هميشه هر کي مياد تا دو روز هلي کوپتر (با ارتفاع کم) تو شهر مي چرخه و همه مي فهمن دوباره يه کسي اومده شيراز..

امروز رفتم صندوق پستي رُ چک کنم، يه نفر ازم پرسيد شما کارمند شرکت هستين؟! من هم گفتم نه، چه طور مگه؟ گفت دانشجو هستين؟ گفتم آره! اون هم گفت ممنون.. نمي دونم چرا چند وقته از اين سوال هاي عجيب غريب ازم ميشه! چند وقت پيش هم يه نفر آفلاين زده بود که من مدير فلان سايت هستم، شما دانشجوي فلانِ يزد هستين؟ (حالا يکي نيست بگه به من چه!)

من اين 3 روز که بيکارم، اگه وقت بشه يه کم درس مي خونم و اگه نشه؛ صبح ها پياده روي - عصر سينما و شب مهمون هستم، اگه کسي اين فيلم ها رُ مي خواد بره بهم بگه شايد با هم رفتيم: خاموشي دريا - بوي کافور عطر ياس - شايد هم رابطه ي دوزخي و البته + نمايشگاه بين المللي..