شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۲



دوستت دارم 
<br />بيشتر از ديروز 
<br />كمتر از فردا




در كنار او بودن بيش از اندازه لذت بخش است ، با او بودن خوبيه مطلق است ، آرامشي دروني است ، تكيه كردن بر شانه هايش ، احساس گرمي نفسهايش ، برق چشمهايش ، نگاهي به گرمي قلبش ، خوبيش ، مظلوميتش ، همه و همه او را دوست داشتني ترين مخلوق كرده ، ديدنش ، صداي مهربانش ، روي ماهش و اشكهاي پاكش او را بهترين انسان روي زمين كرده ، او بهترين است و بهترينها در مقابلش هيچ ، در كنارش بودن ولي هرگز نرسيدن بدترين زجر دنياست...(کوچه)
پ.ن. امروز يه خبر بد شنيدم! اميدوارم حداقل اين بخش نامه واسه سالِ ديگه باشه..
پ.پ.ن. از آن جا که تمام انسانيت، بدونِ اجازه ي استيناف محکوم شده بود، نوع بشر تصميم گرفت در برابر احتمالِ تصميم خدا براي دوباره گستردنِ قدرتِ مستبدانه ي خود، يک ساز و کارِ دفاعي خلق کند. در هر حال، هزار سال مطالعه منجر به چُنان روش هاي قانوني متعددي شد که سرانجام، از حدِ خودمان فراتر رفتيم و عدالت به کلافِ سردرگمي از شروط و مواد و بندها، حقوق و متونِ متناقض تبديل شد که هيچ کس نمي توانست آن ها را درست درک کند.
با يک دست مي دهي و با يک دست مي گيري. وقتي دلِ خدا به رحم آمد و پسرش را فرستاد تا جهان را نجات دهد، چه شد؟ پسرش در دست هاي همان عدالتي سقوط کرد که خودش آفريده بود.. (ورونيکا.. پائولو کوئليو)