سه‌شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۲



خورده خاطرات..



* يک نکته همين الآن بگويم که چون امروز به ما واکسنِ هاري (نگفتند چه واکسني اما خُب من که به خود شک ندارم، پس حتماً هاري بوده!!) زدند و دستِ راستم خيلي درد مي کند و ماهيچه اش گرفته؛ پس اگر خيلي ننوشتم مالِ اين است. (سه شنبه 5/10/78)
* اين همان اصلي است که همه چيز را به حرکت در مي آورد و در کيميا به آن «روح جهان» مي گويند؛ وقتي که انسان با تمام وجود چيزي را آرزو مي کند، به جهان نزديک تر است و «روحِ جهان» نيرويي همواره مثبت است.
* ما به ندرت مي دانيم که [روح] زمين در جهت منافعِ ما کار مي کند (کيمياگر)
* اين جادوي نشانه هاست. (کيمياگر - ص 77)
* با هم به تماشاي مهتاب نشستند. (کيمياگر)
* «تاريکي!» صدايي غريب به نشانه ي هشدار برخاست؛ "مرغانِ دريايي" هرگز در تاريکي پرواز نمي کنند. (جاناتان مرغ دريايي - ريچارد باخ)
* (مبارز راهِ روشنايي - ترجمه ي دلارا قهرمان - ص 84)
* هر تمدني، دو بار ؛ يکي به گاهِ تولد و ديگري به گاهِ مرگ، جامعه را دچارِ بحران مي کند. (بيم موج - سيد محمد خاتمي)
* ..و بدانيد که در هنگامِ مرگِ تمدن بحران است، چه برسد به هنگامِ به وجود نيامدن -فرو خوردنِ- تمدن و کوشش براي شروعِ شورش و رسيدن به آرمان و هدف و افسانه ي شخصي.
* در اين مواقع فکر مي کردم شما در چه حال هستيد الآن در تنهايي؛ به آسودگي خوابيده ايد، اما مرا اين گونه مضطرب و پريشان کرده ايد..
* من شب واقعاً دگرگونم.
* اين همه شب را بدنام نکنيد، شب زيباترين فرصتِ يافتن است؛ يافتنِ «خودِ گم شده.» (مجله ي تربيت - شماره ي نهم - ص 47)
* و من کمي اين حرف را قبول دارم که "رعيت جماعت را مي سازند."
* و در آخر، شما؛ «همه چيز بر عشق پيروز شده بود» (زندگي کوتاه است - ص 126) اما اصلش به گفته ي ويرژيل «عشق بر همه چيز فاتح خواهد شد.» (همان)
* اگر طبيعت را با شن کِش هم برانيد، باز بر مي گردد. (هوراس)
* شايد هم من «از شدتِ نياز به عشق در جست و جويِ چيزي برآمدم که بتوانم بر آن عاشق شوم. (اعترافات - آگوستينِ قديس - جلد سوم - ص 1)
* چه زيبا گفته که: عقل جاده ي پر پيچ و خمي است که تا خدا مي رسد و عشق جاده ي مستقيمي است که به خدا مي رسد. (مجله ي تربيت)
* واقعاً چرا مردم به سفر مي روند تا چيزهاي تازه اي ببينند، اما خودشان همان طور که بودند باقي مي مانند؟ (کيمياگر - پائولو کوئليو)
* و در آخر؛ چه آرامش بخش است که گهگاه خود را رها کنيم (+ ص 17 از کتاب "زندگي کوتاه است" - يوستين گوردر)