پنجشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۲

تك نوشته ها :

سلام
كلي دلم واسه ت تنگ شده بود ملكوت!
تا امروز كلي بهم خوش گذشته :)
كلي فيلم ديدم از جمله "مگس" كه الآن ديدم. يه چيزي مثلِ Spider Man.. با اين تفاوت كه يه دانشمند با مگس قاطي مي شه و باقي ش رُ هم خودتون حدس بزنين.. فيلم هايي كه تا امروز ديدم: آدم برفي (بار چهارم) تئاتر دروغ چرا؟ فيلم فرشِ باد (حتماً ببينينش) و بروس قوي (جديدترين فيلم جيم كري / حتماً ببينينش / دو بار) احمق و احمق تر - نان عشق.. (بار هفتم) و؟ فعلاً چيزي يادم نمي ياد.

اين هم سفرنامه تا امروز:
پارك ساعي - شهر كتاب - كافي نت (به توان 5) - دَدَر - ولي عصر - شِفا - كتاب - سينما - باف وحش - افروز - ليموترش (راستي يه كار باحال كردم!! كارت م رُ تو بُردِ كافي شاپ شون نصب كردم!) و غيره..

چند وقتيه به هر كي مي رسم. بعد از سلام و احوالپرسي؛ ازم مي پرسه "راستي از اون دوستت چه خبر؟" و با ابرو و اشاره منظورش رُ بهم حالي مي كنه. بعد مي پرسه؛ "چي كار مي كنه؟ رفت خارج؟ مثلِ اين كه يه مدتي ميونه تون خوب نبود..؟"
تهران - شيراز؛ تقريباً همه ي دوستام (اكثر بلاگرهايي رُ كه مي شناسم حداقل.) نمي دونم چرا؛ شايد چون يه موقعي همه ي حرفِ من بود.. نمي دونم چرا؛
ولي من -يعني اون-
..اصلاً هيچي..

من فكر مي كنم انسان ها همه تخم مرغ هستند
من هر چه انسان ديده ام كه شكسته است
توي او زرد بود
من فكر مي كنم توي همه ي انسان ها زرد است
من فكر مي كنم كه انسان ها؛ همه؛ تخم مرغ هستند..
(سولماز دريانيان)

.......................................
.................. تمام.

ديشب فيلم بروس قدرتمند رُ ديدم (جيم كري) البته كلي جدي و فلسفي تر از كارهاي ديگه ش ؛) حالا بيام شيراز حتماً واسه "بعضي ها" مي گيرمش! .. و اون آخرش؛ وقتي خدا (از هاليدِي بر مي گرده) و بروس قدرت ش رُ بهش بر مي گردونه؛ و بروس مستأصل شده بوده؛ خدا ازش مي پرسه: مي خواي گرس برگرده؟ فكر مي كنه و جواب مي ده: نه. فقط مي خوام اون خوشحال باشهء مي خوام يكي باشه كه.. ..........

سه شنبه. ساعت 6:30 ؛ رو به روي سينما قدس. قد بلند - عينكي - چاق ؛)

امروز تو باغ وحش؛ مسئول ش آشنا بود. در نتيجه از نزديك حيوونا رُ ديديم (ميمون و آهو).. تونستم يه آهو كوچولوي 3 ماهه رُ بغل كنم (بغل كه نه.. بزرگ بود! نازش كردم. قلاده ش دستِ من بود..)

قصه نخور دلِ ديوونه
آسمون ابري نمي مونه
آخر اين شبا سپيده
پر از عشق و نور و اميده..
راستش اين آهنگ (كه رو screen saver بود) باعث شد تا مجبور شم امشب اينجا بنويسم :)