دوشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۰

امروز دوست من ، جشنواره داره..
يعني تو جشنواره ، اجرا داره..
من هنوز کارِ بقيه رُ نديدم ، اما مي دونم اگه بخواد
مي تونه اول بشه..
با برخوردي که پدرام در دوره ي اول با داورها داشت،
بيشتر به امروز عصر اميدوار شدم.
در هر حال ، من بدي يه پدرام رُ نمي خوام.
فقط خوبي يه دوستم رُ مي خوام..!!!!!!!!!!!!!!!!!
خُب ، من ديگه بايد برم.
التماس دعا!!