خُب فکر کنم اين آخرين نوشته ي من در ملکوت باشه.. خداحافظي که نه؛ زندگي همچنان ادامه دارد! اصولاً دات کامي شدن و ام.تي. کار کردن يه پله بالاتر از free host هاي معموله.. و قراره اين رو هم تجربه کنم!
تاريخ تولدِ ملکوت 23 دي ماهِ 1380 (13 Jan. 2002) هست که سعي مي کنم هر سال جشن بگيرم. بالاخره شروع وبلاگ نويسي من بوده.. (البته تولدِ ملکوت قبل از اين تاريخ بود، اما در اين روز اولين پستِ من پابليش شد!)
اين چند وقته ملکوت و EDNA بخشي از زندگي م بوده.. حتا جالب ××× بود که زنگ زده بود خونه ي ما و مي گفت "منزل آقاي ملکوت؟" (مرسي از همه ي دوستاي بلاگر عزيزم) ..خيلي ها منو فقط به اسم اين وبلاگ مي شناسن و خيلي ها هم که منو نمي شناسن، اين وبلاگ رُ مي خونن.. من هم خيلي دوست ش دارم. تک تکِ نوشته هاش رُ حفظ هستم.. امسال، کادوي تولدِ ملکوت از طرفِ قلم موي عزيز، نوشته هاي پرينت شده ي يکساله ي ملکوت بود که حدوداً 400 صفحه ي بزرگ شده بود.. (عزيزترين هديه اي که گرفتم!) و کلي خاطره ي خوب ديگه؛ که قراره همه ي اينا رُ در Mehdi-he ادامه بدم..
راستش يه جورايي، زندگي م با وب درگير شده؛ حتا امسال لحظه ي سالِ تحويل (از شب تا شهر فرداش) يا اون ساعتِ تولدم و غيره، همه ش آنلاين بودم! خوب يا بدش به کنار، کلي از خاطره هاي منو شامل ميشه و اين وبلاگ، تنها جايي بود که منو به رسميت شناخت! بهش حس خوبي دارم، انگار خونه ي خودمه، مالِ خودمه..
کمتر از 2 ماهِ ديگه مونده به دومين سالروز تولدِ ملکوت.
فقط مي خوام اين جا بگم مرسي خداي مهربون.. مرسي واسه اين يک سال، مرسي واسه همه ي اتفاق ها، مرسي واسه کنکور، مرسي واسه همه ي خنده ها، مرسي واسه ي اون اتفاق هاي خنده دار (و حتا بد!) مرسي واسه کلي اتفاق خوب، مرسي به خاطر همه ي دوستاي خوبي که بهم دادي؛ مرسي واسه همه ي اونايي که واردِ قصه ي زندگي ما شدن و يه روزي هم رفتن..
اميدوارم همه مون به جاهاي خوب خوب برسيم. انقدر پيشرفت کنيم که بتونيم خودمون رُ «انسان» بدونيم و هيچ وقت محبت و خوبي هاي ديگرون رُ از ياد نبريم.. واسه همه بهترين ها رُ آرزو مي کنم..
مهدي. اچ. يي. :)